loading...
فارسی وب نت
آخرین ارسال های انجمن
مدیر بازدید : 599 جمعه 19 مهر 1392 نظرات (0)
فضول‌های بیشعور
یک آدم فضول کلاً ادم بیشعوری است ولی بعضی فضول‌ها دیگر شورش را درمی‌آورند. در اینجا چند مدل بیشعور فضول را که روی اعصاب من خیلی اسکی کرده‌اند، فهرست میکنم:
فضول‌های بیکار: این فضول‌ها اغلب کاری ندارند جز فضولی کردن و معمولاً بیشتر وقتشان را هم پای اینترنت و تلفن می‌گذرانند و در حال سرچ کردن اسم و رسم شما در فیسبوک و گوگل و یا گرفتن احوال شما از دوستان هستند تا مبادا کاری بکنی و آنها ازش خبر نداشته باشند. یک نمونه آن یک آشنای قدیمی بود که هربار من توی یک سایت خراب شده عضو می شدم، پیام درخواست اضافه کردن ایشان به لیست من هم ظاهر می‌شد
فضول‌های طلبکار: این فضول‌ها کلاً طلبکار تو هستند و حق خود می‌دانند که هر اتفاق مهم و دست اول زندگی‌ات را برایشان مو به مو تعریف کنی. نمونه‌اش یک فامیل نزدیک است که تازه به رموز اینترنت آشنا شده و از جیک و پیک مراودات تو خبر دارد و مثلاً اگر خبر موفقیت خودت را در فلان زمینه روی سایت بگذاری، طلبکارانه کامنت می‌گذارد که چرا او را خبر نکرده‌ای حالا بخش مربوط به خبرهای تلفنی را خودتان تا آخر حدس بزنید.

فضول‌های بی‌ادب: این فضول‌ها، اگرچه نسبت به بقیه ممکن است بیشعورهای کم آزارتری باشند ولی رفتارشان حالت را به هم می‌زند. شده ناراحت باشید و علت ناراحتی هم تا حدی روشن باشد ولی نخواهید علت را به زبان بیاورید و یک بیشعور شما را ذله کند تا حرف بزنید؟ منظورم همین‌هاست. یک نمونه‌اش این که تو به عنوان یک جنس مونث در ماه دچار دردهای ماهیانه می‌شوی. حالا این فضول بی‌ادب از قضا یک مرد است، می‌بیند به خودت می‌پیچی و حال و حوصله نداری و حالت را می‌پرسد، محترمانه یک بیماری الکی را بهانه می‌کنی مثلاً سردرد تا او را از سر خودت باز کنی ولی او دست بردار نیست. بهانه‌های دیگری می‌آوری و او قانع نمی‌شود. از خنده‌های موذیانه‌اش می‌فهمی که علت ناراحتی‌ات را فهمیده ولی باز به پر و پای تو می‌پیچد تا علتش را بگویی. واقعاً بیشعوری تا چه حد؟



مدیر بازدید : 563 جمعه 14 تیر 1392 نظرات (2)


چطور بدون احساس گناه بگوییم «نه»!



آیا برایتان غیرممکن است که هرچقدر هم درخواستی غیرمنطقی باشد، بدون عذاب‌وجدان بگویید «نه»؟ اگر نه گفتن به آدم‌ها - چه رئیستان باشد یا عزیزانتان -- بدون اینکه بعد آن حس بدی پیدا کنید، برایتان غیرممکن است، پس یعنی نمی‌توانید به نیازهای خودتان درمقابل نیازهای دیگران اولویت ببخشید. زمانی باید «بله» بگویید که بدانید انجام آن کار برایتان ممکن است، وقتی انجام آن کار در حیطه مسئولیت‌های شماست یا به طریقی مدیون کسی هستید و باید برایش کاری انجام دهید. اما اگر همیشه بخاطر ترس از «نه» گفتن به دیگران «بله» می‌گویید، دیگر زمانش رسیده که وارد عمل شوید و زندگی خود را بدون احساس گناه در دستان خود بگیرید. اگر دوست دارید بدانید چطور، این مراحل را دنبال کنید.

مراحل

فکر کنید

۱. بفهمید که انجام همه کار از دست شما برنمی‌آید. مشکل شما با «بله» گفتن به همه احتمالاً تا الان باعث شده هیچ وقتی برای خودتان نداشته باشید. ممکن است به دوستتان برای کمک به فروش محصولاتش «بله» گفته باشید، برای کمک به رئیستان در پروژه جدید «بله» گفته باشید و به خواهرتان برای رنگ کردن خانه‌اش «بله» گفته باشید. می‌توانید با شروع به «نه» گفتن این وضعیت را در آینده تغییر دهید.

• چه بخاطر اینکه به آدمهای زیادی «بله» گفته‌اید یا بخاطر تعهدات زندگی شلوغتان، همه کار نمی‌توانید انجام دهید، به خودتان بگویید وقتی حس خوبی ندارید «باشه» گفتنتان غیرممکن است.

۲. به خودتان بگویید که این خودخواهی نیست. یکی از بزرگترین دلایلی که نمی‌توانید بدون احساس عذاب وجدان «نه» بگویید این است که با این کارتان کسانی که به کمک نیاز دارند را ناراحت می‌کنید. اما اگر خودخواه بودید، همیشه فقط به دنبال کارهای خودتان بودید و اصلاً برای «نه» گفتن به دیگران احساس گناه و عذاب‌وجدان نمی‌کردید.

• به خودتان بگویید که خودخواه نیستید و اگر آن فرد فکر می‌کند که بخاطر انجام ندادن کاری غیرمنطقی خودخواه هستید، دلیل برای رفت‌وآمد با آن فرد وجود ندارد.

• به همه زمان‌هایی که به آدم‌ها «بله» گفتید فکر کنید -- کجای آن خودخواهانه است؟

۳. بدانید که نمی‌توانید همه را راضی نگه دارید. بفهمید که راضی نگه داشتن تک‌تک افرادیکه در زندگیتان هستند غیرممکن است و جایی باید خط‌کشی‌هایتان را شروع کنید. ممکن است احساس کنید که با نه گفتن کسی را ناامید کنید و احترام او را به خودتان از دست بدهید، اما خواهید فهمید که برعکس آن درست است. اگر کسی فکر می‌کند که شما باید به همه چیز «بله» بگویید، احتمال اینکه از شما سوءاستفاده کند بیشتر می‌شود.
مدیر بازدید : 466 پنجشنبه 13 تیر 1392 نظرات (0)

۱۲ تغییر کوچک برای سبک‌ زندگی سالم ‌تر


«آنطور که من می‌بینم، شما هر روز یکی از این دو کار را انجام می‌دهید: ایجاد سلامتی یا تولید مریضی در خودتان!» -- آدل داویس (Adelle Davis)

آیا سبک زندگی سالمی دارید؟ لازم نیست برای داشتن زندگی سالم، دونده ماراتن باشید، بوفو و بروکلی بخورید یا ساعت‌ها مدیتیشن کار کنید. سبک‌زندگی سالم یک روند پیش‌رو است که پستی و بلندی‌های خود را دارد اما همیشه به سمت یادگیری بیشتر، داشتن انتخاب‌های بهتر و زندگی هوشمندانه در حرکت است.

اگر هر تغییر کوچک را هدیه‌ای ببینید که به خودتان می‌دهید، برای احترام گذاشتن به جسم، فکر و روحتان، این تغییر کمتر ترسناک و طبیعی‌تر خواهد بود. همانطور که رقصنده مدرن، مرتا گراهام ذکر می‌کند، «بدن لباسی مقدس است.» باید با آن اینگونه رفتار شود.

فقط در یک روز، تغییرات کوچک بسیار زیادی هست که می‌توانید برای دست یافتن به فواید بیشماری که برای سلامتی‌تان دارند امتحانشان کنید.

در زیر به ۱۲ مورد از این تغییرات اشاره می‌کنیم که به زمان و تعهد بسیار کمی نیاز دارند اما پاداش فوق‌العاده‌ای برایتان در بر خواهد داشت.

۱. روزتان را با حرکات کششی شروع کنید. ۱۵-۱۰ دقیقه زودتر از خواب بیدار شوید و کمی حرکات کششی انجام دهید. حرکات کششی به شما برای بیدار شدن کمک می‌کند، انرژی بیشتری به شما می‌دهد، انعطاف‌پذیری و هماهنگی بدنتان را بالا برده، به گردش خون در بدن کمک کرده و ریلکس‌تان می‌کند. 

۲. برای کل روز خوب بدنتان را سوخت رسانی کنید. اگر قرار است در روز یک وعده غذای خیلی خوب و سالم بخورید، اجازه بدهید که آن وعده صبحانه باشد. ترکیبی از کربوهیدرات‌ها، فیبر، پروتئین و مقدار کمی چربی فواید بسیار زیادی برای سلامتی شما داشته و ساعت‌ها انرژی لازم برای بدنتان را فراهم می‌کند. 

۳. جایی برای چای بگذارید. چای حاوی انبوهی از آنتی‌اکسیدان‌هاست، احتمال بروز حمله قلبی و سکته را در شما کاهش داده، سیستم ایمنی بدنتان را قوی کرده، از شما دربرابر سرطان محافظت می‌کند و سوخت‌وسازتان را هم بالا می‌برد. اگر نمی‌توانید به طور کل مصرف قهوه را کنار بگذارید، فنجان دومتان را به جای آن چای بنوشید، چای سبز سالم‌ترین نوع چای است اما هر نوع چایی برایتان خوب است.
مدیر بازدید : 412 دوشنبه 27 خرداد 1392 نظرات (0)


آیا حس همدردی محصول تربیت است یا با انسان زاده می‌شود؟ پژوهش‌گران ژاپنی با انجام سلسله ‌آزمایش‌هایی بر روی شیرخواران به پاسخ‌های شگفت‌انگیزی برای این سئوال رسیده‌اند.

حس همدردی در انسان‌ها نسبت به دیگران بسیار زودتر از آنچه که پیش از این تصور می‌شد پا می‌گیرد. این که دقیقا این حس چگونه و کی ایجاد می‌شود هنوز روشن نیست. آنچه که روشن است این است که نوزادان در همان ماه‌های اولیه زندگی خود نسبت به کسی که مورد حمله قرار می‌گیرد و به وضعیت اضطراری می‌افتد حس همدلی پیدا کرده و آن را بروز می‌دهند.

یاسوهیرو کاناکوگی (Yasuhiro Kanakogi)، پژوهش‌گر ژاپنی و همکارانش از دانشگاه کیوتو و مدرسه عالی تکنولوژی تویوهاشی می‌گویند، نوزادان ۱۰ ماهه نسبت به کسی که در خطر قرار می‌گیرد حس دلسوزی دارند و این حس را بی آنکه از کلام استفاده کنند نشان می‌دهند.

نتایج این پژوهش در مجله تخصصی "پلاس وان" به چاپ رسیده است.

تشریح آزمون

شیرخوارگان می‌توانند بین اشکال هندسی فرق گذاشته و مقاصد و اهدافی را به آن‌ها نسبت دهند. محققان ژاپنی از همین ویژگی استفاده کرده و به نوزادان مورد آزمایش فیلمی کارتونی نشان دادند تا واکنش آن‌ها را نسبت به خشم و خشونت بررسی کنند.

در این فیلم حمله یک توپ آبی به یک تاس زرد مشاهده می‌شد. توپ به سرعت به سمت تاس روانه شد و به آن حمله کرد. بعد از این که نوزادن این فیلم را مشاهده کردند به آن‌ها یک توپ و یک تاس واقعی نشان داده شد. اکثر آن‌ها دست خود را به سمت قربانی یعنی تاس دراز کردند و به توپ توجهی نشان نمی‌دادند.

واکنش کودکان بعد از این‌که نقش این اشکال عوض شد نیز باز همان بود. یعنی حتی وقتی که تاس نقش مهاجم را ایفا کرد و توپ نقش قربانی را باز هم کودک طرف قربانی را گرفت و به مهاجم علاقه‌ای نشان نداد.

در مراحل بعدی این آزمایش از اشکال بی‌طرفی که در این قضیه نقشی نداشتند نیز استفاده شد. نوزادان یا به قربانی و یا به شیئ  بی‌طرف علاقه نشان می‌دادند. پژوهش‌گران تصور می‌کنند که تمایل نوزادان به قربانی به خاطر ترس آن‌ها از مهاجم نیست بلکه به دلیل همدردی با قربانی به آن دلبستگی پیدا می‌کنند.
.

مدیر بازدید : 420 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)

روانشناسان تاثیر گذار در جهان


۱-بی‌اف اسکینر

B.F._Skinner_at_Harvard_circa_1950

 فردریک اسکینر(Burrhus Frederic Skinner)‏ روان‌شناس، نویسنده، مخترع، پشتیبان اصلاحات اجتماعی آمریکایی بود.تا دهه ۱۹۷۰ در امریکا هیچ روان شناسی معروفتر از اسکینر نبود. او از ۱۹۵۸ تا زمان بازنشستگی‌اش در سال ۱۹۷۴ استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد بود. او که مدت ها با دانشگاه هاروارد همکاری داشت از پیشگامان رفتارگرایی است. او ابداع کننده چند روش مهم برای مطالعه آزمایشی رفتار بود. به علاوه او پایه‌ریز فلسفهٔ علمی تازه‌ای به نام رفتارگرایی رادیکال بود و اعتقاد داشت روانشناسی باید با تجدید نظر در جنبه‌های غیر علمی خود، به علمی به استواری فیزیک و شیمی تبدیل شود. وی همچنین بنیادگذار تحلیل تجربی رفتار بود. او را یکی از اثرگذارترین روان‌شناسان تاریخ و حتی بزرگترین روانشناس سدهٔ بیستم می‌دانند.او نویسنده‌ای پرکار بود که ۲۱ کتاب و ۱۸۰ مقاله نگاشت.


۲-زیگموند فروید

Sigmund_Freud_LIFE

به نظر او بسیاری از رفتارهای انسان تحت تأثیر انگیزه‌های ضمیر ناخودآگاه است. افکار و خاطرات به خصوص ضمیر ناخودآگاه، به ویژه از نوع جنسی و پرخاشگرانه، ریشهٔ اختلالات روانی هستند، و اینگونه اختلالات روانی می‌توانند با تبدیل اندیشه‌ها و خاطرات ناخودآگاه به آگاهی از طریق معالجات روان کاوانه، درمان شوند.

۳-آلبرت بندورا

آلبرت بندورا، روان شناس کانادایی-آمریکایی است که نظریه یادگیری مشاهده‌ای یا مدلینگ را مطرح کرده‌است.

۴-ژان پیاژه

Jean_Piaget

روان‌شناس، زیست‌شناس و شناخت‌شناس فرانسوی-زبانِ سوئیسی بود که به خاطر کارهایش در روان‌شناسی رشد و شناخت‌شناسی شهرت یافته‌است.


مدیر بازدید : 933 سه شنبه 10 بهمن 1391 نظرات (0)



یک روز، بانوئی با یک مجله در دست پیش شوهرش می‌آید و می‌گوید، «عزیزم، این مقاله فوق‌العاده است. یک فعالیتی را توضیح می‌دهد که هر دوی ما می‌توانیم برای بهتر کردنواجمان آن را انجام دهیم. موافقی امتحانش کنیم؟»


همسرش می‌گوید، «حتماً!»

زن توضیح می‌دهد، «این مقاله می‌گوید که یک روز هر کدام از ما یک لیست جداگانه از چیزهایی درمورد همدیگر که دوست داریم تغییر دهیم تهیه کنیم. چیزهایی که اذیتمان می‌کنند، اشکالات کوچک و از این قبیل. و بعد فردای آن روز این لیست را به همدیگر بدهیم، موافقی؟»

شوهر لبخند زده می‌گوید، «موافقم!»

آن روز مرد کاغذی برداشته و در اتاق نشیمن نشست. زن به اتاق خواب رفت و همان کار را کرد.

روز بعد، سر میز صبحانه، زن گفت، «شروع کنیم؟ اشکالی ندارد اگر من اول شروع کنم؟»

مرد گفت، «شروع کن.»

زن سه ورق درآورد. لیست بلندبالایی بود. شروع به خواندن لیستش کرد. «عزیزم اصلاً دوست ندارم وقتی…» و همینطور لیست را که از کارهای کوچکی درمورد همسرش که او را اذیت می‌کرد تشکیل شده بود، ادامه داد.

مرد احساس کرد خنجری به قلبش وارد شده است. زن متوجه این قضیه شد و پرسید، «دوست داری ادامه بدم؟»

مرد گفت، «اشکالی ندارد، ادامه بده، می‌تونم تحمل کنم.»

زن به خواندن ادامه داد.

آخر کار زن گفت، «خوب تمام شد. حالا تو شروع کن.»

مرد ورقی را از جیبش درآورد و گفت، «دیروز از خودم پرسیدم دوست دارم چه تغییراتی در تو ایجاد کنم. هر چقدر فکر کردم، حتی یک چیز به ذهنم نرسید.» بعد کاغذ که سفیدِ سفید بود را به همسرش نشان داد. بعد ادامه داد، «چون به نظر من تو در نقص‌هایت کاملاً بی‌نقصی. من تو را آنطور که هستی قبول کرده‌ام--با همه نقاط مثبت و منفی که داری. من کل این مجموعه را دوست دارم. تو آدم فوق‌العاده‌ای هستی و من واقعاً عاشقتم.»

زن ناراحت شد. سه ورق کاغذ را در دستانش مچاله کرد و محکم خود را به آغوش همسرش انداخت.


مدیر بازدید : 1269 دوشنبه 21 آذر 1390 نظرات (0)

چای رو میشه با چند مدل چای ترکیب کرد که از لحاظ طعم – عطر و رنگ چای ایده آل بشه.- چای ترجیحا الک شده باشه بهتره.- چای خشک رو که تو قوری میریزیم کمی آب جوش بهش اظافه میکنیم و بعد اون آب رو خالی میکنیم تا غبار و گرد چای جدا بشه.- میشه کمی آب ریخت و چای رو گذاشت دم بکشه که این عمل باعث می شه چای زودتر دم بکشه.- بر روی قوری چای میشه یک دستمال تمیز انداخت تا چای بهتر و سریعتر دم بکشه (که بعد از دم کشیدن باید اونو برداشت ).-
درباره ما
برای ارتباط با سایت  از طریق گزینه تماس با ما و یا ایمیل ادرس porsesh.shahed@gmail.com
اقدام بفرمایید.
با سپاس
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    لطفا نظر خود در مورد موضاعات سایت و میزان رضایت را بفرمایید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 153
  • کل نظرات : 297
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 130
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 31
  • بازدید امروز : 46
  • باردید دیروز : 110
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 612
  • بازدید ماه : 1,357
  • بازدید سال : 11,167
  • بازدید کلی : 884,801
  • کدهای اختصاصی