تعداد بازديد 18378

**atefeh**

هر کسی سرگذشتی دارد ؛ بر اساس داستان زندگی خودت درباره دیگران قضاوت نکن

atefeh

گاهي چقدر دلم براي يك خيال راحت تنگ مي شود..!!

atefeh

بیا لبخند بزنیم بدون انتظار پاسخی از دنیا

و بدان که روزی آنقدر شرمنده میشود

که به جای پاسخ لبخند

به تمام سازهایمان میرقصد

باور کن

atefeh

مال کسی باش که حتی اگر ساده ترین
لباس هم تنت باشه

تو رو به همه دنیا نشون بده و بگه این همه ی دنیای منه..

atefeh

کـــــــــاش یاد بگیریم که برای خالی کردن خودمون دیـــــــــــگـــــــــــــــــــــــــــران را لبــــــــــــــریــــــــــــــــــــز نکنیم

atefeh

توی زندگی عاشق شدن نه برنامه ریزی شدست و نه با دلیل اتفاق میفته

اما وقتی که عشق حقیقی باشه تبدیل میشه به برنامه ی زندگیتون و دلیل زنده بودنتون

tarawat

"
داستان زندگی ات را بنويس و نگذار به تو تحميل شود "

tanin

و تو ای مهربان!
مرا یاد کن، آنگاه که خدا را صدا میکنی...
شاید به صداقت قلب پاکت...

من نیز اجابت شوم...

tanin

وقتـی کسی انـدازت نیسـت
دست بـه انـدازه ی خودت نـزن

atefeh

صفحه اخرشناسنامه مهم نیست.......بعضی وقت ها بایدیه نگاه به قلب عاشقت کنی ببینی هنوززنده ای یا نه

tarawat

نه مرادم، نه مریدم، نه پیامم، نه کلامم، نه سلامم، نه علیکم، نه سپیدم، نه سیاهم، نه چنانم که تو گوئی، نه چنینم که تو خوانی، نه آنگونه که گفتند و

شنیدی، نه سمائم، نه زمینم، نه به زنجیر کسی بسته و برده دینم، نه سرابم، نه برای دل تنهائی تو جام شرابم، نه گرفتار و اسیرم، نه حقیرم، نه

فرستاده پیرم، نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم، نه جهنم، نه بهشتم، چنین است سرشتم، این سخن را من از امروز نگفتم، نه نوشتم، بلکه از

صبح ازل با قلم نور نوشتم. حقیقت نه به رنگ است و نه بو، نه به های است و نه هو، نه به این است و نه او، نه بجام است و سبو، گر به این نقطه

رسیدی به تو سربسته و در پرده بگویم، تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را. آنچه گفتند و سرودند تو آنی، خود تو جان جهانی، گر نهانی و

عیانی، تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی، تو ندانی که خود آن نقطه عشقی، تو اسرار نهانی، همه جا تو، نه یک جای، نه یک

پای، همه ای، با همه ای، همهمه ای، تو سکوتی، تو خود باغ بهشتی، تو بخود آمده از فلسفه چون و چرایی، بتو سوگند که این راز شنیدی و

نترسیدی و بیدار شدی، در همه افلاک بزرگی، نه که جزئی، نه چون آب در اندام سبوئی، خود اوئی، بخود آی، تا بدرخانه متروکه هر کس ننشینی و

بجز روشنی شعشعه پرتو خود هیچ نبینی و گل وصل بچینی

تعداد بازديد 18378 جملات زیبا
نويسنده	پيام